نسیم از من هزاران بوسه گرفت
هزاران بوسه بخشدیم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
نسیم از من هزاران بوسه گرفت
هزاران بوسه بخشدیم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
نه هوا خراب است ، نه حواسم پرت است و نه کسی دلم را شکسته !
فقط
کمی از من هوای کمی از “تو” را دارد . . .
همیشه سخت ترین نقش نمایش
به بهترین بازیگر تعلق دارد
شاکی سختی های دنیا نباش
شاید تو بهترین بازیگر خدا باشی . . .
قهوه ، بادام ، شکلات
همه تلخی ها را چشیده ام ، هیچکدام قدر نبودنت تلخ نبودند . . .
بغض کرده ام ، این بغض لعنتی با هیچ چیز نمی شکند !
جز با صدای تو ، صدایت را می خواهم
هستی ؟
برایت و ان یکاد میخوانم و آیت الکرسی
اینها هم که نباشند سلامت خواهی ماند ، نگاه عاشق دعاست . . .
تو نیستی
خاطراتت ضعیف گیر آورده اند . . .
همه میتونن اسمت رو صدا کنن اما کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو صدا میزنن
لذت میبری و با تمام وجود دوس داری در جوابشون بگی : جانم . . .
ﺑﻪ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺩﻭﺭﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ﺭﻓﯿﻖ
پشتم ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ . . .
تعداد صفحات : 2